چرا تغییرات آب و هوایی این کانادایی های غربی را وادار به نقل مکان به نوا اسکوشیا کرد

جابه‌جایی در سراسر کشور برای اکثر مردم تصمیم آسانی نیست، اما برای دو زوج در بریتیش کلمبیا، خطر فصلی آتش‌سوزی‌های جنگلی و دود طاقت‌فرسا آسان شد.

به گفته سازمان پزشکی قانونی استان، سارا کیستنر و همسرش، کارل، در دسامبر 2021، پس از آن که گنبد گرمای سوزان منطقه آنها را در تابستان گرفتار کرد و 619 نفر را کشت، استان غربی را ترک کردند.

این مرگبارترین رویداد آب و هوایی در کانادا تا به امروز بود.

آماندا سین و شریک زندگی اش، کیسی، سال گذشته به همین دلیل آنجا را ترک کردند، زیرا دود ناشی از آتش سوزی، لذت بردن از فضای باز را دشوار می کرد.

این زوج هر دو به دره آناپولیس در نوا اسکوشیا نقل مکان کردند و تصمیم آنها برای ترک، حداقل تا حدی، ناشی از تغییر آب و هوا در بریتیش کلمبیا بود.

خیابان اصلی NS14:26چرا این زوج های BC به نوا اسکوشیا نقل مکان کردند

جابه‌جایی در سراسر کشور برای اکثر مردم تصمیم آسانی نیست، اما برای دو زوج در بریتیش کلمبیا، خطر فصلی آتش‌سوزی‌های جنگلی و دود طاقت‌فرسا آسان شد. جف داگلاس مجری برنامه با سارا کیستنر و آماندا سین در مورد اینکه چرا آنها را وادار به نقل مکان به نوا اسکوشیا کرد صحبت کرد.

سین و کیستنر با جف داگلاس از رادیو CBC در مورد تصمیم خود برای نقل مکان به نوا اسکوشیا صحبت کردند.

گفتگوی آنها برای طولانی و وضوح ویرایش شده است.

جف: سارا، جایی که در بریتیش کلمبیا بودی، آنجا چه می‌کردی، زندگی برای تو چگونه بود؟

سارا: خب، من و شوهرم کارل آنجا مزرعه‌ای داشتیم به نام Stone Meadow Gardens و در غرفه مزرعه‌مان و در سرتاسر منطقه کوتنای غربی در آنجا رشد می‌کردیم، گل می‌تراشیم و دسته‌ گل می‌فروختیم. ما این کار را انجام داده‌ایم، فکر می‌کنم وارد فصل هفتم خود می‌شویم و این کار را انجام می‌دهیم و ما West Kootenays را دوست داریم.

این یک منطقه کاملاً زیبا است، کارهای سرگرم کننده زیادی برای انجام دادن وجود دارد و درست مثل همه افراد دیگری که به همین دلیل آنجا هستند، دوچرخه سواری و پیاده روی و بازی در رودخانه ها را انجام می دهیم و بله، ما واقعاً آن را دوست داشتیم.

جف: و آماندا، تو چطور؟

آماندا: آره مثل سارا من حدود نیم ساعت از سارا در راسلند زندگی کردم و آن یک اجتماع کوهستانی کوچک با دوچرخه‌سواری کوهستانی شگفت‌انگیز و دویدن در مسیر و فقط ماجراجویی در فضای باز بود. به همین دلیل آنجا بودم و دوست داشتم آنجا باشم و با شروع گرما و آتش سوزی، تابستان کمی سخت تر می شد.

جف: آن فعالیت‌ها – دوچرخه‌سواری در کوهستان، اسکی، همه چیزهای شگفت‌انگیز – در زندگی شما چقدر مهم بودند، آماندا؟

آماندا: [It was] تقریبا همه چیز علاوه بر اینکه باید کار کنید و همه آن کارها را انجام دهید، هر لحظه دیگر واقعاً صرف بیرون رفتن یا برنامه ریزی برای ماجراجویی بعدی می شد. من زمستان را برای اسکی در حومه و همه این چیزها دوست دارم، اما تابستان را به خاطر بودن در کوهستان و دوچرخه سواری، دویدن و فقط تجربه کردن کل محیط دوست دارم.

و بعد وقتی که تابستان کمتر لذت بخش شد و منظره ندارید چون به دلیل دود نمی توانید ببینید و نفس کشیدن ناراحت است و نفس کشیدن شروع به درد می کند، قطعاً سرگرم کننده کمتری می شود.

جف: و سارا، من می‌دانم که گنبد گرما در سال 2021 یک لحظه مهم بود، درست است؟

سارا: این بود، قطعا. آره البته، ما Kootenays را به خاطر همه سرگرمی‌هایی که ارائه می‌داد دوست داریم، اما زندگی‌مان را با کار در خارج از خانه و طی چند سال قبل از نقل مکان می‌کردیم، البته آتش‌سوزی‌ها به نوعی بخشی از چرخه منظم در آن نوع اکوسیستم هستند. .

اما آنها بیشتر و بیشتر رایج می شدند و هر تابستان احساس می شد، “وای، خوب، اینجا فصل دود فرا می رسد. برای آن آماده شوید.” آن سال با گنبد گرما، ما بیرون کار می‌کردیم و فکر می‌کنم 42 درجه بود و سه یا چهار کارمند با ما کار می‌کردند و می‌توانستید احساس کنید همه چیز تغییر می‌کند.

مثل اینکه همه در آستانه بودند چون می‌دانستید که فوراً آتش‌سوزی می‌شود و من فکر می‌کنم آن بعدازظهر واقعاً آتش‌سوزی‌ها شروع شد و در طول ماه بعد، فکر می‌کنم تقریباً هر روز ۳۵ ساعت بود و دود بسیار بد بود. که شما نتوانستید پشت زمینه ما را ببینید و اینجا ما در این زمینه کار می کنیم. باید بیرون باشیم اینجا جایی است که گیاهان خود را می روید، بنابراین هر روز احساس می کنید که به نوعی بیشتر و شدیدتر می شود.

آسمان مه آلود در اطراف یک خورشید کسل کننده بر فراز کوه های بریتیش کلمبیا دیده می شود.
آسمان‌های مه‌آلود و دودآلود اکنون در بخش‌هایی از بریتیش کلمبیا، جایی که آتش‌سوزی‌های جنگلی اغلب در تابستان خشمگین می‌شود، منظره‌ای آشناست. (ارسال شده توسط آماندا سین)

و ما فقط به هم نگاه کردیم و می‌گوییم: “آیا واقعاً این همان کاری است که ما تا آخر عمر انجام می‌دهیم؟ مثل اینکه این یک جورهایی ترسناک است، و همه ما احساس می‌کنیم که کمی در آن هستیم. خطر.”

و ما فقط گفتیم “بیا تغییری ایجاد کنیم.”

جف: و آماندا، برای شما و خانواده‌تان، آن لحظه چگونه پیش آمد؟ آیا این یک لحظه بود یا یک روند کندتر و طولانی تر؟

آماندا: در واقع در آن لحظه به نظر سریع می رسید. فکر می‌کنم، همانطور که سارا گفت، ما عادت کرده‌ایم آتش‌سوزی داشته باشیم و مقداری دود داشته باشیم، اما ممکن است برای مدت کوتاهی ادامه داشته باشد، نه هر روز، نه دائم. اما در سال 2021، به نظر می‌رسید که فقط آمده و می‌ماند و سپس با گرمای بیش از حد، نمی‌توانید پنجره‌های خود را باز کنید. خیلی وحشتناک بود، و بعد متوجه شدم که لزوماً با گذشت زمان بهتر نمی‌شود، فقط به طور بالقوه بدتر می‌شود و منسجم‌تر می‌شود و این واقعاً باعث شد که به ایجاد آن تغییر فکر کنم.

من و شوهرم هر دو خانواده در نوا اسکوشیا داریم و این اتفاق افتاده است، ما فکر کردیم ممکن است در مقطعی با خانواده خود برگردیم یا به خانواده خود نزدیکتر شویم و این به تصمیم گیری کمک کرد.

جف: حالا سارا، تو و شوهرت، در نوا اسکوشیا ارتباط خانوادگی ندارید. چطور شد که به اینجا آمدی؟

سارا: آره، ما اینجا هیچ ارتباط خانوادگی نداریم. ما تازه شروع کردیم به جستجوی اطراف که اگر بخواهیم آنجا را ترک کنیم، کجا می خواهیم برویم. شوهر من اصالتا اهل جزیره ونکوور است، بنابراین ما به نوعی این فکر را به خود مشغول کردیم، اما قیمت زمین در آنجا برای ما غیرقابل دسترس است، بنابراین شروع کردیم به نگاه کردن به اطراف و شخص دیگری، همچنین از کوتنای ها، گفته بود که آنها در حال نقل مکان به نوا اسکوشیا هستند. . بنابراین ما فکر کردیم که بیایید آن را بررسی کنیم.

ما در مورد دره آناپولیس شنیده بودیم و از آنجایی که ما برای امرار معاش کشاورزی می کنیم، به طور خاص به مناطق کشاورزی نگاه می کردیم، بنابراین همانطور که در سراسر کشور نگاه می کردیم، فکر کردیم، “خب، این شاید یکی از معدود مکان هایی باشد که در آن وجود دارد. هنوز هم تا حدودی قابل دستیابی برای یک فرد است که بتواند آن حرکت را انجام دهد.

بنابراین ما به این منطقه نگاه کردیم و فضای باز را دوست داشتیم. این مکان بسیار زیبایی است که اینجا در نوا اسکوشیا باشید و برای بازدید آمده‌اید و واقعاً عاشق شدم. من در نیوهمپشایر بزرگ شده‌ام، بنابراین خیلی از خانواده‌ام دور نیستم، بنابراین آمدن به اینجا کاملاً غریبه نبود.

جف: با این حال، آن تصمیمات برای ترک، باید تصمیمات دردناکی بوده باشد.

آماندا: آره برای من اینطور بود سخت بود. من جامعه بسیار خوبی در Rossland دارم و این انجمن بسیار فعال است و من واقعاً در آنجا احساس می کنم در خانه هستم. و درست مثل زندگی روزمره‌تان که در مسیری قرار می‌گرفتید یا کاری را در فضای باز انجام می‌دادید و همیشه با کسی که می‌توانستید آن را انجام دهید. همیشه فهرستی از افرادی وجود دارد که می‌توانند بروند و می‌خواهند بروند، بنابراین این یک تصمیم بزرگ بود و سخت بود و هنوز هم هست، اما حضور در اینجا عالی بود.

جف: و سارا، تو چطور؟ وقتی درباره مسائلی با شوهرتان صحبت می کردید، فکر یا واقعیت نهایی چه بود؟ چه لحظه ای باعث شد بگید الان وقتشه؟

سارا: من و کارل، فکر می کنم آن لحظه ای که آتش پس از گنبد گرما شروع شد – آن لحظه بود. قبل از آن در یکی دو سال گذشته به آن فکر می‌کردیم، به نوعی این فکر را داشتیم که شاید به مکان دیگری نقل مکان کنیم، زیرا در جایی که زندگی می‌کردیم واقعاً احساس آسیب‌پذیری می‌کردیم. مثل اینکه در پای کوه هستیم. ما توسط این جنگل زیبا احاطه شده ایم، اما در عین حال، آن جنگل زیبا می تواند به مکانی خطرناک تبدیل شود.

ما فقط احساس می کردیم که در یک نقطه آسیب پذیر هستیم. و به این ترتیب وقتی آن گنبد گرما وارد شد و آتش شروع شد و احساس می‌شد که یک ماه دود و رانندگی است تا تحویل ما را انجام دهیم، مواقعی وجود داشت که نمی‌توانستید وسیله نقلیه جلوی خود را در جاده ببینید.

کلاژی از سه عکس مختلف.  از بالا سمت چپ: یک وانت سوخته و ذوب شده، یک ماشین آتش نشانی که مایع قرمز رنگی را روی درختان می پاشد و یک آسمان نارنجی و مه آلود بر فراز حجم بزرگی از آب با کوه هایی در دوردست.
نزدیک به 8700 کیلومتر مربع زمین در سال 2021 به دلیل آتش سوزی های جنگلی سوخت که سومین بدترین آتش سوزی در تاریخ است. در اوج فعالیت آتش سوزی، بیش از 7000 ملک به یکباره تخلیه شد. (مت میوس/سی‌بی‌سی، سرویس آتش‌سوزی بی‌سی‌سی/توئیتر، کلوئه دیوره د پرگنی/سی‌بی‌سی)

و به طور مداوم، بدترین کیفیت هوا در این سیاره در Castlegar بود. این چیزی بود که ما به آن فکر می‌کردیم، اما مطمئناً آن لحظه بود و تصمیم بزرگ و دراماتیکی نبود.

ما فقط به همدیگر نگاه کردیم و فکر کردیم که به نظر می رسد زمان مناسبی برای حرکت است، و راستش، می دانید، ما متوجه شدیم که به اندازه کافی در موقعیت ممتازی هستیم که حتی آن را به عنوان یک گزینه در نظر بگیریم، زیرا افراد زیادی وجود دارند. وجود دارد که این یک واقعیت برای آنها نیست.

این چیزی است که من خیلی به آن فکر می کنم. ما به اندازه کافی خوش شانس بودیم که فقط گفتیم “اوه، باشه، فکر می کنیم می خواهیم این کار را انجام دهیم.” و برای ما این یک ریسک بزرگ بود زیرا ما در آنجا کسب و کار خود را داشتیم. ما مشتریان بزرگ، دوستان و افرادی زیادی داشتیم که دوستشان داریم و به آنها اهمیت می‌دهیم، اما فکر می‌کردیم این راهی است که زندگی‌مان را تامین می‌کنیم و همیشه احساس ناامنی می‌کنیم.

جف: و تجارت شما، استون میدو، اینجاست. هنوز در حال فعالیت است. همین الان پایین دره است.

سارا: درست است. ما در حال آماده شدن برای ورود به اولین نوع فصل رسمی خود در اینجا و ثبت نام برای بازار کشاورزان سلطنتی آناپولیس هستیم، بنابراین ما واقعاً در مورد آن هیجان زده هستیم.

اما بله، ما کمی احساس امنیت می کنیم و البته، می دانیم که شما نمی توانید از تغییرات آب و هوایی فرار کنید، بنابراین همیشه چیزهایی وجود دارد که باید در نظر بگیرید.