مجله یکشنبه18:25چرا باید در مورد کلاس در کانادا صحبت کنیم؟
در سال 2021، نویسنده دبورا دونداس خود را در حال شرکت در جشنی در تورنتو دید. افراد مشهور در صحنه هنری محلی و سایر افراد ثروتمند صدف می خوردند و شامپاین Moët می نوشیدند، در حالی که در یک حراجی بی صدا تا ده ها هزار دلار پیشنهاد می دادند.
اما دونداس، ویراستار کتابهای تورنتو استار، نمیتوانست متوجه گروهی از افراد بیخانمان که درست بیرون نشستهاند، نشود – زیرا مراسم جشن معمولاً یک مکان عمومی را بسته بود.
دونداس که فقیر بزرگ شده بود، گفت: “این کمی دلخراش است.” مجله یکشنبه پیا چتوپادهای. “آیا این یک راه خوب برای حمایت از این افرادی است که بیرون منتظر ورود هستند؟ این کار خیریه است، این یک انسان دوستانه است، اما کمی ناهماهنگی شناختی وجود دارد.”
والدین دونداس زمانی که او چهار ساله بود از هم جدا شدند. او بیشتر دوران کودکی خود را در میان خانوادههای فقیر جابهجا میکرد، از مسکن یارانهای در یک مورد تا «مختلترین زیرزمینی که میتوانید تصور کنید» در مورد دیگر.
او به یاد می آورد: «یکی از آپارتمان هایی که به آن نقل مکان کردیم، آپارتمانی در خانه ای بود که یخچال نداشت، بنابراین شیر را بیرون روی طاقچه می گذاشتیم.
یک رخت آویز را از وسط تا میکردیم و روی اجاق گاز قرار میدادیم تا نان تست بخوریم.»
داستان دونداس منحصر به فرد نیست. او میگوید که حتی با وجود اختلاف طبقاتی در کانادا، ما آشکارا در مورد آنها صحبت نمیکنیم. او امیدوار است که بتواند این گفتگوها را با کتاب جدیدش بیان کند در کلاس
دونداس در تحقیقات خود می گوید سه دلیل کلیدی وجود دارد که مردم در مورد کلاس صحبت نمی کنند. اول، هیچ تعریف سختی از طبقه متوسط وجود ندارد، که او آن را اصطلاحی «بی شکل» می نامد که اغلب توسط سیاستمداران استفاده می شود.
دوم اینکه فقیر بودن یا طبقه کارگر بودن مایه شرمساری است. او گفت: «هیچ کس نمیخواهد مشکلاتی را که با درآمد طبقه پایین به وجود میآید، بپذیرد.
در نهایت، ممکن است از سوی کسانی که ثروتمندتر هستند، اکراه وجود داشته باشد که امتیاز خود را تصدیق کنند.
آنها واقعاً نمیخواهند در گفتگو شرکت کنند، زیرا ممکن است این سؤال باعث شود که چگونه به آنجا رسیدهاند و چرا به آنجا رسیدهاند.»
“من اینجا کار می کنم، اما نمی توانم اینجا بروم”
دونداس در نهایت یک شغل تابستانی در یک کتابخانه دانشگاه پیدا کرد – او خاطرنشان می کند که خود “یک شانس” است، زیرا مادرش قبلاً در آنجا کار می کرد. این شغل با امتیاز دورههای رایگان همراه بود، بنابراین او زمانی که کار نمیکرد در کلاسهای شبانه شرکت میکرد.
اما در ابتدا حتی به ذهن دونداس هم نمی رسید که دانشگاه می تواند برای او باشد، چه برسد به مقرون به صرفه بودن.
او گفت: “من فکر کردم، خوب، خوب، من می توانم اینجا کار کنم، اما نمی توانم اینجا بروم.”
او به مطالعه ای در دهه 1960 توسط ملوین کوهن، جامعه شناس آمریکایی اشاره کرد، که اظهار داشت افرادی که والدین طبقه کارگر دارند، بیشتر به دلیل نیاز به بقا، پیروی از قوانین را آموزش می بینند.
با این حال، افراد در خانوادههای طبقه متوسط یا متوسط، بیشتر با این باور بزرگ میشوند که میتوانند مسیر زندگی خود را بسازند یا حتی قوانین پیرامون خود را تغییر دهند.
تماشا | نحوه برخورد این کانادایی ها با هزینه های بالای زندگی:
موفقیت و شرمندگی
به گفته برایان ایوانز، جامعه شناس و استاد علوم سیاسی در دانشگاه متروپولیتن تورنتو، تصورات مدرن از تحرک طبقاتی و طبقاتی پس از جنگ جهانی دوم در نیمکره غربی تغییر کرد.
او گفت که رونق اقتصادی شامل “مالکیت خانه، مالکیت خودرو، مصرف گرایی به شیوه ای نسبتاً گسترده” است.
اما او همچنین خاطرنشان کرد که همه از جمله زنان و مردم بومی به یک اندازه از آن بهره نمی برند.
به عنوان نویسنده جرمی سیبروک در گاردین در سال 2014 نوشتزمانی که دوران خوب فرا رسید – به ویژه در دهههای 1950 و 1960 – بیشتر آنها به سرعت مسئولیت شخصی این پیشرفت مبارک را پذیرفتند.
او نوشت: «شرم ماندگارترین ویژگی فقر معاصر است.
به عبارت دیگر: اگر خودساخته موفق نیستید تقصیر خودتان است.
جو وانیکولا، نویسنده و بازیگر می گوید، اما دنیای واقعی اینگونه نیست.
وانیکولا در نوجوانی خانهای را ترک کرد که در دوران نوجوانی آزاردهنده بود و برای زنده ماندن در دوران جوانی «کارهای عجیب و غریب زیادی» انجام داد – حتی به عنوان تکرار نمایشهای دوران کودکیشان در خیابان کنجد از تلویزیون های آمریکای شمالی پخش شد.
آنها گفتند: “این نوع چیزها شما را رها نمی کند، زمانی که مجبور هستید برای مدت طولانی با آن دست و پنجه نرم کنید.”
و آنها گفتند که زندگی با این فشار مداوم برای گذران زندگی به معنای زمان کمی برای انجام کارهایی است که باعث شادی می شود.
“اکثریت مردم نمی توانند به 10 درصد یا یک درصد بپیوندند… این ممکن نیست، زیرا این افراد تنها به دلیل کار فقرا برای آنها وجود دارند.”
آگاهی طبقاتی
دانداس اشاره کرد که چگونه زبان ما در مورد طبقه کارگر در اوایل همهگیری کووید-19 تغییر کرد، زمانی که کارگران خط مقدم در صنایع غذایی، مراقبتهای بهداشتی و سایر صنایع، که در آن کار از خانه گزینهای نبود، دستمزد افزایش یافت.
در آن زمان به آن پرداخت قهرمان می گفتند.
او گفت: “و سپس آن را برداشتند. این موضوع در مورد نحوه دیده شدن افرادی که چنین مشاغلی را در جامعه ما انجام می دهند چه می گوید؟ این یک چیز طبقاتی است.”
وانیکولا به این فکر کرد که آیا ساده کردن زبان در مورد طبقه می تواند به افزایش آگاهی ما در مورد نیازهای نیازمندان کمک کند: مثلاً به جای بحث در مورد اینکه طبقه کارگر یا طبقه متوسط بودن چیست، درباره فقرا و غیر فقیر صحبت کنیم.
از سوی دیگر، ایوانز میگوید آگاهی طبقاتی – و زبانی که با آن همراه است – چیز خوبی است.
او گفت: “آگاهی طبقاتی به شما تجهیزاتی را می دهد تا بگویید: “خوب، من می فهمم که چه خبر است. این به این نیست که من کوتاه بیایم. مهم این نیست که من تصمیمات بدی بگیرم یا شکست بخورم.”
“این توسط تصمیمات اتخاذ شده توسط مشاغل، اتخاذ شده توسط دولت و نحوه همکاری آنها برای شکل دادن به واقعیتی که در آن زندگی می کنیم، گرفته می شود.”
در نهایت، دونداس میگوید امیدوار است که کتابش گفتگوهای بازتر و صادقانهتری درباره کلاس ایجاد کند، بنابراین ما میتوانیم آن واقعیت را برای خودمان شکل دهیم.
“چگونه اوضاع را بهتر کنیم؟ چگونه اطمینان حاصل کنیم که مردم مورد احترام هستند؟ چگونه کرامت را بر خلاف سود… در جامعه خود متمرکز کنیم؟” او گفت.